نصیری با پارلمان ایران دات كام مطرح كرد؛

تامین بهداشت روانی مخاطبان بواسطه سواد رسانه ای

تامین بهداشت روانی مخاطبان بواسطه سواد رسانه ای

به گزارش پارلمان ایران دات کام، دبیرکل باشگاه مدیریت رسانه و توسعه سواد رسانه ای یونسکو- ایران اظهار داشت: بواسطه سواد رسانه ای می توان بهداشت روانی مخاطبان را تامین کرد. مخاطبی که سواد رسانه ای ندارد، گرفتار ترس و اضطراب می شود.



خبرگزاری مهر، فرهنگ و ادب _ زینب رازدشت: هفته جهانی سواد رسانه ای از سوم آبان شروع شده و تا دهم آبان ماه ادامه دارد. هفته سواد رسانه ای هر ساله گرامی داشته می شود و توسط باشگاه مدیریت رسانه و توسعه سواد رسانه ای یونسکو مورد برنامه ریزی قرار می گیرد.
به همین بهانه گفتگویی با معصومه نصیری دبیرکل باشگاه مدیریت رسانه و توسعه سواد رسانه ای یونسکو- ایران درباب سواد رسانه و تقویت آن در بین آحاد مختلف جامعه انجام داده ایم.
مشروح این گفتگو در ادامه می آید؛
* خانم نصیری تعاریف بسیاری برای سواد رسانه ای داریم. اما بنظر می رسد هیچ یک از این تعاریف کارساز نبوده. شما چه تعریفی برای سواد رسانه ای دارید؟
تعریف سواد رسانه ای در منابع علمی و دانشگاهی مشخص است و همه به ظاهر تعریف آنرا یاد گرفته اند. اما در واقعیت متوجه می شویم که کمتر قشری از آحاد مردم جامعه در عرصه سواد رسانه ای مهارت های لازم و کافی را کسب کرده باشد. حتی ممکنست مقامات یک کشور، دانشگاهیان، اصحاب رسانه و … نیز به سبب مجهز نبودن به مهارت های سواد رسانه ای تحت تأثیر شایعات و اخبار جعلی قرار بگیرند و نتوانند در زنجیره اخبار و سویه محتواها را دقیق تشخیص بدهند.
دو بال برای سواد رسانه ای قائل هستیم که می توان به مهارت و دانش اشاره نمود. بعنوان مثال همانطور که برای رانندگی باید دانش و مهارت را توأمان در اختیار داشته باشیم، در عرصه کسب اخبار و اطلاعات هم باید از این دو مؤلفه برخوردار باشیم. یعنی بمحض دریافت اخبار و اطلاعات باید کلاج ترمز را بگیری و در برخورد با آن اقدام درستی انجام دهید؛ بدین سبب ما در تعریف سواد رسانه ای به این قائل هستیم که سواد رسانه ای، یک دانش و مهارتی است که زیست شما را در فضای رسانه ای، زیست هوشمندانه و فعالانه می کند. یعنی شما می دانید که چه چیزی را می بینید و با آن چه که در اختیارتان در قالب محتوای رسانه ای قرار می گیرد، مواجهه درست و آگاهانه ای داشته باشید. همین طور سواد رسانه ای شما را به سوی دروازه بانی ذهنی مناسب برای انتخاب محتوا سوق می دهد.

زمانی که از سواد رسانه ای صحبت می نماییم، بصورت پیش فرض تصورات مان اخبار و اطلاعات رسانه های اجتماعی است؛ درحالی که حوزه سرگرمی همچون فیلم، موسیقی، بازی های کامپیوتری، صنعت مد و تبلیغات بیشترین حوزه اثرگذاری را دارند و در این زمینه باید به تقویت سواد رسانه ای مان بپردازیم.
سواد رسانه ای مجموعه فضا و زمینه های رسانه ای را در بر می گیرد و در عین حال به ما دانش و مهارت مواجهه با این حوزه را می دهد؛ یعنی دانش و مهارت متکی بر تفکر انتقادی را در ما متبلور می کند. مخاطبی دارای سواد رسانه ای است که در مواجه با یک محتوا، پرسش های متنوع و مختلفی را از خود بپرسد. ساده بسیار و ساده و ابتدایی که دیگر امروز از بدیهیات مواجهه با محتواست به ما می گوید از خودمان بپرسیم محتوا را چه کسی ساخته است؟ این محتوا چه نوع جهان بینی را به وجود می آورد و یا از میان می برد. چه خلق ارزشی برای ما صورت می گیرد؟ چه نوع فرهنگی را در من به وجود می آورد و یا چه نوع فرهنگ زدایی شکل می گیرد؟
قرار است فراکسیون سواد رسانه ای در مجلس راه اندازی شود. این مساله درحال بررسی است. بواسطه ایجاد فراکسیون سواد رسانه ای در مجلس می توانیم یک سری ابزارهای قانونی را در دست داشته باشیم و بواسطه آن اتفاقات مؤثری را در این زمینه رقم بزنیم البته این که ما در عرصه سواد رسانه ای چه نگاهی داریم هم مهم می باشد. متأسفانه با دو وضعیت ناخوشایند دراین خصوص مواجه هستیم. گروهی سواد رسانه ای را با تمرکز بر رسانه هراسی مورد توجه و حتی آموزش قرار می دهند و نگاهشان سلبی است.
این نوع باور، درست نیست چونکه اکنون زندگی افراد جامعه به رسانه پیوند زده شده است. این نوع فهم از عدم سواد رسانه ای ناشی می شود. عده ای نیز نگاه یله و رها در برای رسانه را مورد تاکید قرار داده و به استفاده آزادانه از رسانه پافشاری می کنند که در هیچ جای جهان این نگاه ها مورد تاکید و تأیید نیست. ما در سواد رسانه ای معتقد هستیم که باید نگاه واقع بینانه ای داشته باشیم. یعنی باید بدانیم رسانه دارای مزیت ها و معایبی است و باید برای هر یک از آن استراتژِی و نقشه راه تعیین کرد و استفاده هوشمندانه و عالمانه را مورد تاکید قرار داد.
* در این سال ها موضوعات بسیاری را در کشور داشتیم که می توان از آنها به کرونا، گران شدن بنزین، اغتشاشات ۱۴۰۱ اشاره نمود و اینروزها هم با موضوع حمله ایران به اسرائیل و حمله اسرائیل به ایران روبرو می باشیم. در این جهت کاربران مجازی هر آن چه که می بینند، منتشر می کنند. این امر نشان از عدم سواد رسانه ای افراد است. به نظر شما وقت آن نرسیده که برنامه مشخصی برای تقویت سواد رسانه ای جامعه داشته باشیم؟
موضوع سواد رسانه ای تنها مختص کشورمان نیست. اکنون در هفته جهانی به سر می بریم. هفته جهانی سواد رسانه ای یعنی موضوع سواد رسانه ای جزو نظام مسائل مهم در دنیاست.
برای مثال در مطالبی همچون حمله نظامی، زلزله، سیل و …، ممکنست سمت و سوی رسانه جهتی پیدا کند که به جهت اهمیت موضوع امنیت روانی افکار عمومی مخدوش شود، اینجا موضوع سواد رسانه ای بسیار اهمیت پیدا می کند. بواسطه سواد رسانه ای می توان بهداشت روانی مخاطبان را تامین نماییم. مخاطبی که سواد رسانه ای ندارد و در یک جنگ رسانه ای تمام عیار قرار گرفته است، به آسانی بهداشت روانی اش مخدوش شده و گرفتار ترس و اضطراب شود.
نباید فراموش نماییم زمانی که اتفاقی رخ می دهد، فاصله میان زمان رخ دادن اتفاقات و بعد از آن اگر طولانی شده و خالی بماند هر جریان رسانه ای مخصوصاً رسانه های معاند و معارض می توانند روایت خودرا غالب کرده و برنده تصاحب افکار و ادراک شوند. باید متذکر شوم اگر ما دراین خصوص یعنی کوشش برای غلبه روایی مبادرت به هنگام و دقیق نداشته باشیم، دشمن از این فضا بهره می گیرد و اطلاعات دروغ و دستکاری شده در اختیار مخاطب قرار می دهد و وقایع را وارونه جلوه می دهد. امروز گلدن تایم اطلاع رسانی به ما می گوید تأخیر طولانی مدت یعنی تقدیم میدان افکار عمومی به دشمن.

باید باردیگر متذکر شد شایعه در چهار زمان شکل می گیرد؛ زمانی که موضوعی مهم می باشد، دارای دربرگیری است، درباره ی آن ابهام وجود دارد و در عین حال شاهد تناقض گویی درباره ی آن موضوع نیز هستیم. این وضعیت یعنی بهترین خدمت به شایعه سازان و سازندگان اخبار جعلی.
شایعه و اساساً خط خبری مساله ساز و ضد سواد رسانه ای بر روی برانگیختگی احساسی متمرکز هستند. ما باید با نگاه منصفانه از خودمان سوال نماییم چه آموزشی با چه سطحی به مخاطب داده شده که حالا توقع رفتار دقیق مخاطب را داریم. البته که معتقدم مخاطب هوشمند خود نیز باید مراقب ورودی های ذهنی خود باشد اما اموزش تنها راهی است که می توان جامعه را در مقابل سیل نبردهای رسانه پایه مصون کند. تاکید می کنم آیا ما مخاطبی را پرورش و آموزش داده ایم که امروز انتظار مخاطب شش دانگ و حواس جمع را داریم؟
* بارها این جمله را از شما شنیده ایم که «سواد رسانه ای تبدیل به زینت الایام شده است»؛ بطور شفاف بگویید منظور از این جمله چیست؟
اساساً یکی از دلیلهای عدم توفیق کافی در عرصه همه گیری سواد رسانه ای همین مساله است. یعنی سواد رسانه ای «زینت الایام» شده است. در هر مقعطی که اتفاقی رخ می دهد، سریعاً بدنبال برگزاری دوره های سواد رسانه ای هستیم. باردیگر بعد از آن اتفاق همه چیز را فراموش می نماییم تا اتفاق بعدی و باردیگر برگزاری یک دوره دیگر سواد رسانه ای دیگر.
زمانی که موضوعی تبدیل به «زینت الایام» می شود و از آنجائیکه در همه مقاطع کشور با موضوعی روبرو می باشیم، همیشه باید نگران انتشار ناصحیح محتوا از این موضوعات باشیم. در این شرایط ما نیازمند به یک مخاطب آگاه هستیم که بتواند محتوای درست را از ناصحیح تشخیص دهد.
در دوره ای نهضت سواد آموزی با عزمی ملی و نقطه به نقطه از روستا به روستایی دیگر فراگیر و اجرائی شد. در حوزه سواد رسانه ای نیز به چنین نهضتی برای فراگیری جامع نیاز داریم چونکه امروز همه جامعه در هر نقطه جغرافیایی با رسانه ارتباط دارد فلذا مهارتهای بهره گیری از آنرا نیز نیاز دارد.
اینجا لازم است به این نکته نیز اشاره نماییم که سواد رسانه ای تنها مختص مردم یا نیاز جدی مردم نیست، مردم، مسؤولان و رسانه ها سه ضلعی هستند که حتما باید مهارت و دانش سواد رسانه ای را فرا بگیرند. بر طبق تعریفی که یونسکو از سواد رسانه ای ارایه داده است، دیگر خواندن و نوشتن ملاک باسوادی نیست. مهارتها در عصر سوادهای نوین تعیین کننده هستند. امروز که صحبت از سواد هوش مصنوعی و … نیز به میان آمده است و نباید از سوادهای پیشین جا بمانیم.

برخی پایان نامه ها درباره ی سواد رسانه ای اصحاب رسانه نیز متأسفانه خروجی ناامیدکننده ای دارد. پس سواد رسانه ای ضررتی حتمی برای همه اقشار است.
البته مسئولان قدری خودشان را مشکل تر در معرض آموزش قرار می دهند. حتی در بین مدیران رسانه و اصحاب رسانه شاهد می باشیم که مدل فهم رسانه ای شأن منبعث از مفاهیم سواد رسانه ای نیست. مدیران رسانه ای باید زنجیره خبر و اصحاب رسانه باید رسانه را بشناسند. مدیران رسانه باید «العربیه» را به خوبی بشناسند که در زمان های حساس منطقه بدنبال تولید اخبار جعلی است. اکانت های مختلف در منطقه و عرصه بین الملل چه سویه ای را دنبال می کنند و در بزنگاه ها چه وضعیتی را سبب می شوند.
سواد رسانه ای مجموعه فضا و زمینه های رسانه ای را در بر می گیرد و در عین حال به ما دانش و مهارت مواجهه با این حوزه را می دهد؛ یعنی دانش و مهارت متکی بر تفکر انتقادی را در ما متبلور می کند به عنوان مثال مدتی بعد از آن که سردار عزیزمان حاج قاسم سلیمانی شهید شدند، العربیه خبر جعلی منتشر نمود بر اساس این که سردار قاآنی و امیر پوردستان در یکی از کشورهای منطقه مورد سوقصد قرار گرفتند! یکی از رسانه ها به نقل از العربیه این خبر را ترجمه و منتشر نمود. تصور کنید در این شرایط افکار عمومی کشور تا چه اندازه ممکن لطمه ببیند. این درحالی است که اگر رسانه دارای سواد رسانه ای باشد، متوجه می شود که العربیه در بزنگاه ها بطور ویژه حکم ناشر «فیک نیوز» را هم پیدا می کند. زمانی که از لایه های مختلف صحبت می نماییم، باید تفاوتی میان مردم، رسانه ها و مسئولان باشد. سواد رسانه ای موضوعی نیست که یک دوره خاص برگزار نماییم بلکه باید در کنار آن مهارت آموزی شود. یعنی افراد به مرور تمرین می کنند و یاد می گیرند.
بنابراین همه افرادی که سواد رسانه ای را یاد می گیرند، باید بصورت ممتد این پروسه را در ذهن خودشان تمرین کرده و استمرار داشته باشند تا تبدیل به فهم قالب آنها از رسانه شود. البته قدری زیست رسانه ای با سواد رسانه ای دشوار است.
* در بحث سواد رسانه ای می گویند افراد باید خبر را از منابع موثق دریافت نمایند، درحالی که گاهی منابع موثق هم اشتباه می کنند و مرجعیت خودرا از دست می دهند.
ابتدا فرد باید منبع موثق را برای خود تعریف کند که به کدام رسانه اعتماد می کند؟ رسانه ای که مرجعیت رسانه ای و اعتبار رسانه ای داشته باشد؟ به عنوان یک فرد رسانه ای، به رسانه ای، رسانه معتبر می گویم که خبر آن چند دقیقه بعد تکذیب یا نقض نمی گردد، یعنی در قبال من به عنوان مخاطب مسئولیت اخلاقی، اجتماعی و قضائی داشته و البته به نظام مسائل ذهن بنده نیز اهمیت می دهد. یعنی می داند در این لحظه من به عنوان مخاطب به چه اطلاعاتی نیاز دارم. اطلاعات را دقیق، صریح و شفاف به مخاطب می رساند. موضوع اعتبار و مرجعیت خبر یک طرف است و موضوع احترام به مخاطب با مدل سوژه پردازی در طرف دیگر قرار دارد.

برای مثال رسانه باید بداند بطورمثال در عملیات وعده صادقانه یک یا دو، در چه بازه زمانی مخاطب تنها و تنها دنبال خبر است و چه زمانی پای تحلیل باید به میدان افکار عمومی باز شود. هم اکنون ما جای زمان ارائه خبر و تحلیل را عوض کردیم. گاهی متأسفانه ممکنست با یک اشتباه محاسباتی خودمان مخاطب را ناخواسته به سوی رسانه معاند سوق دهیم. و این یعنی کمک به غلبه خط روایی سراسر ایراد و غلط رسانه های معاند و معارض. از طرف دیگر این نکته هم دارای اهمیت است که رسانه های بیگانه در عرصه جنگ شناختی کار می کنند. آنها سناریو دارند، چیزی که ما هم باید داشته باشیم و باید بررسی نماییم که چه میزان داریم.

امروز پدرومادرهای مان نیازمند دوره های آموزش سواد رسانه ای هستند. پدرومادری که سواد رسانه ای ندارد، چگونه فرزندانی آگاه به سواد رسانه ای می توانند پرورش دهند. ما در عرصه خانواده بسیار رها هستیم. در قانون فدرال آمریکا برای پشتیبانی از خردسالان آنلاین آمده است اگر فرزند زیر ۱۳ سال بدون حضور و نظارت والدین از وسیله هوشمند استفاده نماید، حاکمیت می تواند حضانت فرزند را از والدین بگیرد. این درحالی که است که من دانش آموزی را دیده ام که به اندازه یک صداوسیما تجهیزات دارد. این که آنها چه میزان این قانون را اجرا می کنند یک بحث است، اما بحث مهم تر نوع مواجهه ما با مطالبی از این دست است.
* شاید ثبت روز سواد رسانه ای در تقویم ملی، یکی از راه هایی باشد که بتواند توجه عموم جامعه را به خود جلب نماید.
برای ثبت روز سوم آبان به نام روز سواد رسانه ای با شورای فرهنگ عمومی صحبت هایی داشته ایم و این مساله در شورای تقویم آنجا در حال بررسی است. شاید تحقق این امر سبب شود تا قدری حواس ها به این سمت جلب شود اما کافی نیست و ما نیازمند عزم ملی هستیم.
ما نیازمند یک نگاه ملی هستیم. شاید یکی از دلایلی که کارها پیش نمی رود، اقدامات جزیره ای در این زمینه باشد. با نگاه جزیره ای نمی توان به یک خروجی مناسب رسید. زمانی که روز سواد رسانه ای، در تقویم ملی کشور ثبت گردید، همه شهرهای کشور درگیر این ماجرا خواهند شد و برای تقویت این حوزه اقدامی خواهند کرد.
زمانی که نگاه افراد جامعه ملی شود، دیگر موضوع سواد رسانه ای، تنها رسانه هراسی نخواهد شد بلکه مبتنی بر رسانه شناسی و واقعیت های جامعه می شود. در این شرایط دیگر گروههای خاص آموزش سواد رسانه را در دست نمی گیرند و یک تشکل عظیم همچون نهضت سوادآموزی شکل می گیرد.

به نظر می رسد تا آن زمان که در این زمینه عزم ملی، نگاه ملی، سیاستگذاری کلان ملی اتفاق نیفتد، نمی توانیم امید داشته باشیم که در عرصه سواد رسانه ای بتوانیم اقدام مؤثری انجام دهیم.
اخیراً مقام معظم رهبری به موضوع فضای مجازی و موضوع امنیت روانی اشاره کرده اند و منظورشان این بوده است که هر کسی هر چیزی که به ذهنش می رسد را نباید در فضای مجازی منتشر کند. باید در انتشار محتوا، امنیت روانی مردم تامین شود.
براساس نظریه مارپیچ سکوت، گاهی ما از طرد شدن و مورد هجمه قرار گرفتن می ترسیم، به این علت اهتمام می نماییم خودرا هم رنگ جماعت نماییم و بر این تصور هستیم اگر با آنها مخالفت نماییم، طرد می شویم. به این علت سریعاً با واکنش هایی در فضای مجازی روبرو می شویم که شاید نشان از اعتقاد فرد نباشد، فقط بدین سبب فرد در این واکنش ها سهیم بوده که از دیگران عقب نماند و خودرا هم رنگ جماعت نشان دهد.
* مجلس مقرر است به کمک تقویت حوزه سواد رسانه ای بیاید؟
قرار است فراکسیون سواد رسانه ای در مجلس راه اندازی شود. این مساله درحال بررسی است. بواسطه ایجاد فراکسیون سواد رسانه ای در مجلس می توانیم یک سری ابزارهای قانونی را در دست داشته باشیم و بواسطه آن اتفاقات مؤثری را در این زمینه رقم بزنیم.
اگر بتوانیم در این زمینه اقدامات قانونی درستی را انجام دهیم، موضوع سواد رسانه ای می تواند وارد لایه های وزارت آموزش وپرورش و وزارت علوم، تحقیقات و فناوری و… شود. اتفاقات مختلف سالهای اخیر نشان میدهد که اساتید و دانشجویان مان به شدت به سواد رسانه ای نیاز دارند. بواسطه فراکسیون سواد رسانه ای در مجلس، دست مان برای مطالبه گری های قانونی و در عرصه حکمرانی بازتر خواهد بود و قدری می توانیم جدی تر به پیش برانیم و حوزه سواد رسانه ای تبدیل به یک حوزه رسمی شود.
به نظر می رسد نمایندگان عزم جدی دراین خصوص دارند. البته باید ببینیم که نمایندگان بدنبال رسانه هراسی هستند یا رسانه شناسی. اگر وارد بحث رسانه هراسی شویم، نه فراکسیون بلکه هیچ طرحی نمی تواند ضامن تقویت حوزه سواد رسانه ای باشد.


منبع:

1403/08/11
13:07:40
0.0 / 5
115
تگهای خبر: آموزش , برنامه , حكم , رهبری
این مطلب را می پسندید؟
(0)
(0)

تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب
لطفا شما هم نظر دهید
= ۷ بعلاوه ۵